×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

رویا های من

مرا به طلوع خورشید مخوان

مرا به طلوع خورشید مخوان
درقلب من سالهاست
خورشید غروب کرده،
حتی ستارگان هم پیام شب نمیدهند!
درپس کوه چشمانم
ابرهای سیاه سرک میکشد
زمانی بس دراز است
که دانه های باران
مهمان گونه هایم شده
بر لبانم قندیهای یخ را نمی بینی ؟
دردستانم پی گرمای عشق مباش
هرگز هیچ هیزم محبتی
شعله عشق را
در من نخواهد افروخت
مرا به طلوع خورشید مخوان
مخوان.................
? رویا ?

سه شنبه 29 بهمن 1392 - 6:18:05 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


سلام


دلم تنگ شده


امروز به دیدارت آمدم


خجالتی ها عاشق تکنو لوزی هستند


نبودنت را ذکر میکویم


دیر آمدیم


ای کاش سکوت را بشکنی


این بارانهای گاه وبیگاه


خش ،خش صدای پای خزان است


تنهائی را بجان مشتاق باش


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

107569 بازدید

42 بازدید امروز

13 بازدید دیروز

123 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements