دل من ز تابناکی به شراب ناب ماند
نکند سیا هکاری که به آفتاب ماند
نه زه پای می نشیند نه قرار می پذیرد
دل آتشین من بین که به موج آب ماند
ز شب سیه چه نالم؟که فروغ صبح رویت
به سپیده سحر گاه وبماهتاب ماند
نفس حیات بخشد بهوای با مدادی
لب مستی آفرینت به شراب ناب ماند
نه عجب اگر به عالم اثری نماند از ما
که براسمان نبینی اثر از شهاب ماند
رهی ? از امید باطل ره آرزو چه پوی؟ ?
که سراب زندگانی، به خیل و خواب ماند
? شعری از رهی معیری ?
107380 بازدید
89 بازدید امروز
34 بازدید دیروز
173 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian