×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رویا های من

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام

 در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و با

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.

چهارشنبه 27 آذر 1392 - 12:20:56 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


سلام


دلم تنگ شده


امروز به دیدارت آمدم


خجالتی ها عاشق تکنو لوزی هستند


نبودنت را ذکر میکویم


دیر آمدیم


ای کاش سکوت را بشکنی


این بارانهای گاه وبیگاه


خش ،خش صدای پای خزان است


تنهائی را بجان مشتاق باش


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

107393 بازدید

102 بازدید امروز

34 بازدید دیروز

186 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements